شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی

  

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

آرامشي به وسعت صحراست مادرم

 

 
اصلاً گمان كنم خودِ درياست مادرم

‌ 
مثل ستاره در شب يلدا كه بي‌دريغ

‌ 
تا صبح مي‌درخشد و زيباست مادرم‌

 
يك سينه درد دارد و آهي نمي‌كشد

 
از بس كه مثل كوه شكيباست مادرم

‌ 
هر روز مهربان‌تر و هر روز تازه تر

 
مثل نگاه‌ِ ساكت باباست مادرم

‌ 
چشمش به غنچه‌هاي جوانش كه مي‌خورد

 
لبريزِ خنده‌هاي شكوفاست مادرم

‌ 
شب‌هاي بي‌كسي چه كسي مي‌نوازدم‌؟

 
هرجاست اشك‌هاي من‌، آنجاست مادرم‌

 
هر شب پس از نماز، دعا مي‌كند مرا

 
در فكر روزهاي مباداست مادرم‌

 
پهلوش مي‌نشينم و لبخند مي‌زند

 
تنهايي‌اش در آينه پيداست مادرم

‌ 
سيراب مي‌شوم به صدايش كه مي‌رسم‌


مانند آبهاي گواراست مادرم

‌ 
بازي‌ّ كودكانه زمينم اگر زند

 
باكيم نيست‌، گرم تماشاست 
مادرم‌

 
از ماجراي هاجر و سارا سؤال كن‌

 
در قصه‌هاي مريم و حواست
 مادرم‌

 
مادر حقيقتي است به افسانه‌ها شبيه

‌ 
مثل خداست‌، يكّه و يكتاست 
مادرم

‌ 
رازي است نانوشته الف لام ميم عشق‌

 
حرفي كه تا هميشه معمّاست 
مادرم

‌ 
«آهسته باز از بغل پلّه‌ها گذشت‌»

 
اما كسي نديد چه تنهاست 
مادرم

 

 




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی